سیبادو
ما را حمایت کنید
 
سیبادو

http://media.isna.ir/content/DSC_9430.jpg/4

سر قبر نشسته بودم.باران می آمد.روی سنگ قبر نوشته بود«شهید مصطفی احمدی روشن» از خواب پریدم.

مصطفی ازم خواستگاری کرده بود،ولی هنوز عقد نکرده بودیم.بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.زد به خنده و شوخی. گفت «بادمجون بم آفت نداره» ولی یک بار خیلی جدی پاپی اش شدم که «کی شهید می شی مصطفی» مکث نکرد،گفت« سی سالگی».

باران می بارید شبی که خاکش می کردیم.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ 15 بهمن 1391برچسب:, توسط سیبادو